-
نوشتههای تازه
آخرین دیدگاهها
- admin در آن ِ رهایی از شر ِ خود !
- لیلا در آن ِ رهایی از شر ِ خود !
- admin در آونگ
- admin در مشکلات معماری نوین ایران
- admin در مشکلات معماری نوین ایران
بایگانیها
- نوامبر 2021
- جولای 2020
- آوریل 2020
- مارس 2020
- فوریه 2020
- ژانویه 2020
- دسامبر 2019
- نوامبر 2019
- اکتبر 2019
- اکتبر 2018
- آگوست 2018
- جولای 2018
- آوریل 2018
- مارس 2018
- دسامبر 2017
- نوامبر 2017
- اکتبر 2017
- سپتامبر 2017
- ژوئن 2017
- مارس 2017
- اکتبر 2016
- آگوست 2016
- مارس 2016
- فوریه 2016
- ژانویه 2016
- دسامبر 2015
- نوامبر 2015
- اکتبر 2015
- می 2015
- آوریل 2015
- مارس 2015
- فوریه 2015
- سپتامبر 2014
- آگوست 2014
- جولای 2014
- ژوئن 2014
- می 2014
- سپتامبر 2011
- می 2011
- آوریل 2011
- دسامبر 2010
- نوامبر 2010
- اکتبر 2010
- سپتامبر 2010
- آگوست 2010
- ژوئن 2010
- مارس 2010
- فوریه 2010
- ژانویه 2010
- سپتامبر 2009
- آگوست 2009
- جولای 2009
- ژوئن 2009
- می 2009
دستهها
اطلاعات
-
نوشتههای تازه
آخرین دیدگاهها
- admin در آن ِ رهایی از شر ِ خود !
- لیلا در آن ِ رهایی از شر ِ خود !
- admin در آونگ
- admin در مشکلات معماری نوین ایران
- admin در مشکلات معماری نوین ایران
بایگانیها
- نوامبر 2021
- جولای 2020
- آوریل 2020
- مارس 2020
- فوریه 2020
- ژانویه 2020
- دسامبر 2019
- نوامبر 2019
- اکتبر 2019
- اکتبر 2018
- آگوست 2018
- جولای 2018
- آوریل 2018
- مارس 2018
- دسامبر 2017
- نوامبر 2017
- اکتبر 2017
- سپتامبر 2017
- ژوئن 2017
- مارس 2017
- اکتبر 2016
- آگوست 2016
- مارس 2016
- فوریه 2016
- ژانویه 2016
- دسامبر 2015
- نوامبر 2015
- اکتبر 2015
- می 2015
- آوریل 2015
- مارس 2015
- فوریه 2015
- سپتامبر 2014
- آگوست 2014
- جولای 2014
- ژوئن 2014
- می 2014
- سپتامبر 2011
- می 2011
- آوریل 2011
- دسامبر 2010
- نوامبر 2010
- اکتبر 2010
- سپتامبر 2010
- آگوست 2010
- ژوئن 2010
- مارس 2010
- فوریه 2010
- ژانویه 2010
- سپتامبر 2009
- آگوست 2009
- جولای 2009
- ژوئن 2009
- می 2009
دستهها
اطلاعات
بایگانی دسته: دستهبندی نشده
معیار
دکتر : اینجا درد میکنه ؟ مرد : نه . دکتر : اینجا ؟ مرد : نه . دکتر : نفس ِ عمیق بکش . . . اینجا چی ؟ مرد : نه . دکتر دستش رو حرکت میده : اینجا … ادامهی خواندن
منتشرشده در دستهبندی نشده
دیدگاهتان را بنویسید:
هفته
با یادی از سرکار خانم ِ ” گلی ِ ترقی ” و کتاب ِ ” خاطره های پراکنده ” اش شنبه کوفتگی ست . مثل احساس ِ سگ پیری که مش رمضون و سید حیدر انداخته باشندش داخل گونی و بیرون ده با … ادامهی خواندن
منتشرشده در دستهبندی نشده
دیدگاهتان را بنویسید:
عاشقانه های بی مخاطب
غروبی دلگیر دلتنگی تو را بالا می آورد در چشمانم و همه فکر میکنند مد ِ دریا ها و اقیانوس ها از اثرات ِ ماه است گویی تو را نمیشناسند . . .
منتشرشده در دستهبندی نشده
دیدگاهتان را بنویسید:
هه !
دلش میخواست زودتر مو هامون سفید بشه . میگفت به من و تو موی جو گندمی بیشتر میاد . جذاب تر میشیم . . . ده یازده سال گذشت . مو هامون شروع کرد به سفید شدن . ریش هامون … ادامهی خواندن
منتشرشده در دستهبندی نشده
دیدگاهتان را بنویسید:
اِهِم
چند وقتیه که دوباره دارم پشت ِ سر ِ هم کتاب میخونم . دلم میخواست بگم که : چند وقتیه که دوباره دارم کون به کون کتاب میخونم . اما فکر کردم خیلی مودبانه نیست . هرچند که بار ِ مفهومی ِ مد ِ نظر ِ … ادامهی خواندن
منتشرشده در دستهبندی نشده, کتابی که خوانده ام
دیدگاهتان را بنویسید:
پناهگاه
داشتن ِ مکان های بدون ِ خاطره ، دارایی ِ بی قیمتیه . اینکه جایی رو داشته باشی که ازش هیچ خاطره ای نداری . خوب یا بدش فرقی نمیکنه . گاهی هیچ فرقی بین ِ خاطره ی خوب و خاطره ی بد نیست … ادامهی خواندن
منتشرشده در دستهبندی نشده
۱ دیدگاه
کُرسی نوشت
صبح ساعت شش و نیم با بدبختی از خواب بیدار شدم . ساعت 9 سوسنگرد جلسه داشتم و راننده هم قرار بود ساعت هشت بیاد دنبالم . صبحونه خوردم و یه کم کارهام رو مرتب کردم . ساعت 12 دوباره برگشتم … ادامهی خواندن
منتشرشده در دستهبندی نشده
دیدگاهتان را بنویسید:
عین ِ واقعیت !
ساعت ِ 3:47 بامداد قار قار قار کلاغی کابوس دیده است . . .
منتشرشده در دستهبندی نشده
دیدگاهتان را بنویسید:
ترانه ی ناگهان
بابا عاشق ِ ویگن بود . یعنی هنوز هم هست . ویگن و مرضیه برای مدتها مورد علاقه ترین خواننده هاش بودن . اون موقع ها که نوار کاست بود ، تو ماشین گوش میکردیم . مُدام گوش میکردیم . بابا … ادامهی خواندن
منتشرشده در دستهبندی نشده
دیدگاهتان را بنویسید:
با پا های خسته
خسته ام مثل ِ اسب ِ تاخت رفته ای که طاقت ِ سوار اش طاق شده . . .
منتشرشده در دستهبندی نشده
دیدگاهتان را بنویسید: