بایگانی ماهیانه: دسامبر 2015

سیلی با طعم ِ چیلی

خیلی سال ِ پیش یکی بود که میخوند : بوی گندم مال ِ من ، هرچی که دارم مال ِ تو / / / یه وجب خاک مال ِ من ، هرچی میکارم مال ِ تو حالا چند وقت پیش یکی پیدا شد که اینجوری … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در دلـــ درد ـــهای پریودیک | 3 دیدگاه

ترانه ی ناگهان

بابا عاشق ِ ویگن بود . یعنی هنوز هم هست . ویگن و مرضیه برای مدتها مورد علاقه ترین خواننده هاش بودن . اون موقع ها که نوار کاست بود ، تو ماشین گوش میکردیم . مُدام گوش میکردیم . بابا … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در دسته‌بندی نشده | دیدگاه‌تان را بنویسید:

با پا های خسته

خسته ام مثل ِ اسب ِ تاخت رفته ای که طاقت ِ سوار اش  طاق شده . . .

منتشرشده در دسته‌بندی نشده | دیدگاه‌تان را بنویسید:

فراموشی

فراموشی سعادتی ست که نصیب هر کس نمی شود و چراغی آویخته به درختی سیمانی خاطره ی گنگ خیابان ِ بی خاطره را روشن میکند . . .   پ ن : اینجا فوتوبلاگ نیست . من هم عکاس نیستم … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در دسته‌بندی نشده | ۱ دیدگاه