پناهگاه

DSC_0784_20160116022317138


داشتن ِ مکان های بدون ِ خاطره ، دارایی ِ بی قیمتیه . اینکه جایی رو داشته باشی که ازش هیچ خاطره ای نداری . خوب یا بدش فرقی نمیکنه . گاهی هیچ فرقی بین ِ خاطره ی خوب و خاطره ی بد نیست . 

داشتن ِ مکان های بدون ِ خاطره ، خیلی حیاتیه . خیلی خیلی حیاتی . اینکه جایی باشه که تا شعاع ِ چند کیلومتریش هیچ خاطره ای نداشته باشی . از فُلان خیابون که فُلان موقع فُلان زنگ بهت زده شده ، از فلان مغازه ای که فلان موقع فلان اتفاق توش افتاده ، از فُلان کافه ای که فُلان موقع فُلان حرف توش شنیده یا گفته شده . . .
گاهی داشتن ِ مکان های بدون ِ خاطره ، خیلی خیلی سخت میشه . عین ِ راه رفتن روی برف و رسیدن به فُلان نقطه ، بدون ِ اینکه رد ِ پات جایی باقی بمونه .
اما هر کسی باید یه چنین جایی داشته باشه . یه خیابونی ، پارکی ، رستورانی ، کافه ای ، جایی . . . جایی بدون ِ خاطره که بتونه یه جمعه عصر ِ زمستونی ، بهش پناه ببره . داشتن ِ چنین جایی ، میشه یه پناهگاه . پناهگاهی که توش حتی به این چیزها هم فکر نکنه . 
این جای بدون ِ خاطره ی امشب ِ زمستونی هم دیگه پناهگاه نیست . و کم کم شهر بی پناهگاه میشه . و کم کم تمام ِ خیابون ها بی پناهگاه میشن . و کم کم تمام ِ جاده ها بی پناهگاه میشن . تمام ِ کوه ها و بیابون ها و شهر ها . و اون وقت آدم تو بی پناهی ِ هجوم ِ خاطراتش ، تو عصر ِ یه جمعه ی زمستونی  ِ نه چندان سرد ، یخ میزنه . . .

. . . نوشت : بدترین نوع ِ حافظه ، حافظه ی مکانیه . خیلی چیز ِ مزخرفیه . حتی زمانی که حافظه ت به اندازه حافظه یه باکتری ضعیف و از کار افتاده شده ، وقتی اونقدر مشنگ شدی که در طول ِ روز ، در حد ِ فاصل ِ گرفتن شماره تا رسوندن ِ گوشی به گوشت فراموش میکنی که اصلا به کی زنگ زدی ، این حافظه مکانی مثل ِ ساعت کار میکنه . مثل ِ ساعت تیک تیک تیک میکوبه تو سر ِ چیزهایی که باید فراموش بشن ولی با هر کوبیدن ، دوباره صدای ناله ی خنده شون در میاد .

این نوشته در دسته‌بندی نشده ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

1 دیدگاه دربارهٔ «پناهگاه»

  1. اميد می‌گوید:

    http://s6.picofile.com/file/8234275818/image.jpeg

    هيچ پناهگاهي وجود نداره …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *