بایگانی نویسنده: admin

جان کندنی از این دست . . .

  جون میکَنم که بنویسم . نه اینکه چیزی برای نوشتن نباشه . نه اینکه ننویسم . اما نوشته ها وقتی تموم میشه که دیگه موضوعیتی نداره . اون هایی هم که هنوز موضوعیت داره ، انگیزه ای برای انتشار … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در دسته‌بندی نشده | دیدگاه‌تان را بنویسید:

تنهایی ِ رنج

1 . سر ِ یه چهار راه ِ کوچیک وایسادم . چهار راه که نه . . . در واقع تقاطع ِ کوچه مون با خیابون ِ یه ذره ِ اصلی تر . دارم در ِ یه بطری ِ شیر کاکائو رو باز میکنم … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در دسته‌بندی نشده, دلـــ درد ـــهای پریودیک | دیدگاه‌تان را بنویسید:

توضیح ِ اضافه

نوشتن ِ این وبلاگ ، بیشتر از اونکه حرف زدن با بقیه باشه ، گونه ای حرف زدن با خود بوده . البته این سوال برای خودم هم هست که چرا کسی که میخواد با خودش حرف بزنه یا برای خودش … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در دسته‌بندی نشده | 4 دیدگاه

مکاشفات ِ یک اُلاغ – 3

. . . اما برا من جذاب ترین قسمتش ، وختیه که خودمو به خریت میزنم ؛ و اونقد این کارو خوب میتونم انجام بدم که خرترین خر ِ دنیا هم در مقابلش احساس ِ اُسکُلی کنه ! و شما … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در دسته‌بندی نشده | 2 دیدگاه

آونگ

کسی که مینویسه یه مرگیش هست . کسی که مینویسه و بعد نمینویسه ، یه مرگیش هست . کسی که مینویسه و بعد نمینویسه و بعد دوباره شروع میکنه به نوشتن ، یعنی هیچ سنگ و دیواری پیدا نکرده برای … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در دسته‌بندی نشده | 4 دیدگاه

پاییز ِ هر سال

  پاییز گَوَزن ِ تنهایی است که برگ ِ شاخ هایش ریخته . . .

منتشرشده در دسته‌بندی نشده | دیدگاه‌تان را بنویسید:

هراس ِ پیش بینی نشده

اصلا فکرش رو هم نمیکردم . باور کنید تا قبل از رسیدنش ، حتی اپسیلونی فکر نمیکردم که اینجوری رخ بده . خب طبیعی هم بود . برام حل شده بود . از خیلی وقت قبلتر ، حل شده بود … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در دسته‌بندی نشده | 4 دیدگاه

جاده نوردی ِ نطلبیده

یه آهنگ هایی هم هست که وقتی داری رانندگی میکنی و بی هوا پخش میشه ،مجبوری راهت رو دورتر کنی تا اون آهنگ تموم بشه بعد برسی جایی که میخوای ؛ تا اون آهنگ شهید نشه . مهم نیست قبلش … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در دسته‌بندی نشده | 2 دیدگاه

شبح ِ فراموشی

ناخواسته و خواسته نبودم . داستانش احمقانه و مفصله و بیهوده س . اما فهمیدم وقتی میخوای باشی و نمیشه باشی ، خیلی سخت تر از وقتهاییه که میشه باشی و نیستی ! یه پُست باید بذارم درباره ی چرایی ِ … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در دسته‌بندی نشده | 2 دیدگاه

ندیدن : مرگ ِ نزدیک ، عشق ِ دور !

هیچ کجا به اندازه ی ” جاده ” فکر ِ منو باز نمیکنه . اصلا جاده ، معبد ِ فکر های منه . وقتی تو جاده هستم ، فکرم بهتر کار میکنه . مهم نیست اسم ِ جاده ش چی باشه یا کجا … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در دسته‌بندی نشده | دیدگاه‌ها برای ندیدن : مرگ ِ نزدیک ، عشق ِ دور ! بسته هستند