امید ِ قاطع

focuspointblog.com

وقتی بهار میشه ، وقتی درخت ها شکوفه میدن ، وقتی شاخه ها جوونه میزنه ، شما اونجور چیزها رو تعبیر به ” امید ” میکنید ؟ شما روییدن ِ درخت ها و اصطلاحا بیدار شدنشون از خواب ِ زمستونی رو نشونه ی رویش و امید و چیزهایی از این دست میدونید ؟ 
اگر واقعا اینجوریه ، با کمال ِ احترام باید بگم شما تا حالا فقط بیننده ی پاییز بودید ، پاییز رو فقط دیدید ؛ پاییز رو نگاه نکردید ! *
اگر به تماشای پاییز بنشینید ، اگر پاییز رو نگاه کنید _ نه فقط به ظواهر ِ بیرونی ِ سطحیش . نه فقط به برگ هایی که از شاخه جدا میشه و میریزه زیر ِ پا . نه فقط به بینهایت رنگ ِ دیوانه کننده ش _ متوجه میشید اون چیزی که تو بهار تعبیر به امید و شکفتن میشه ، چیزی نیست جز ” اطمینان ِ حضور ” . اطمینان ِ حضور ِ جوانه ای که ماه ها پیش از بهار ، حضور ِ قاطع ِ خودش رو نمایان کرده . عینی کرده . یه حضور ِ واقعی . یه حضور ِ واقعی ، اون هم در سرد ترین و سخت ترین روزها و طولانی ترین و پُر سوزترین شب ها . حضوری که میشه هم با چشم دید و هم با دست لمس کرد .نه فقط امید . نه فقط توهم . 
اصلا باید اینجوری بگم که درخت ها ، با لمس ِ حضور ِ جوانه هاس که جرئت ِ عریانی پیدا میکنن . برگ ها با لمس ِ جوونه های پاییزیه که راضی میشن از درخت جدا بشن . 
این یه حقیقت ِ محضه . این یه واقعیت ِ عینیه و بقیه ش ، فقط شاعرانگی بازی درآوردن های الکی . . .
طبیعت اینجوری کار میکنه . طبیعت اینجوری مصرانه به حیات خودش ادامه میده . اینجوری مطمئن . اینجوری امن . اینجوری واضح و عینی . چیکار داره به کار ِ ما آدم ها که نبودن ها رو هم با توهم ِ بودن به تردید میکشیم !؟

. . . نوشت : بعد از سالها ، دوباره عکس گرفتم . خوشحالم . اینجوری بهتر میشه نگاه کرد .

*فکر میکنم قبلا مفصل درباره ی تفاوت دیدن و نگاه کردن و تاثیر ِ این تفاوت نوشته م .

این نوشته در دسته‌بندی نشده ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *