پیوند

مثل ِ دوران ِ پیری ؛ مثل کُهنسالی که دیگه استخون ها جوش نمیخوه و زخم ها جوش نمیخوره و حتی پوست هم دیگه جون ِ جوش زدن نداره ، از یه جایی به بعد ، دیگه احساس هم جوش نمیخوره . فقط احساس ها کنار ِ هم قرار میگیرن . احتمالا کنار ِ هم . به شکل ِ منطقی ، به شکل ِ بی خطر ، بی هیجان .
گیرم هر دو طرف تلاش میکنن که فوت کنن تو آتیشی که فقط رنگ ِ آتیش داره و آه و اوه کنن کنار ِ هم ، بخندند و بگرین و راه برن و بچسبن به هم . بدون ِ خطر و امن . و احتمالا هر دو مرور میکنن حسرت ِ اون بوسه های پُر استرس ِ یواشکی ِ آخر ِ شب تو ماشین با نفر ِ قبلی ِ سالهای دور ، و خیالشون راحته که الان ، احساسشون رو منطقی گذاشتن وسط و با زندگی شون قمار نکردن !
تا دیر نشده جوش بخور . تا هنوز برای جوش خوردن فرصت هست ، جوش بخور . تا هنوز وقت داری و دل داری و شوق داری ، دیوونه بازی در بیار . به نتیجه ش فکر نکن . لااقل بذار بعدا ، یه چیزی داشته باشی که بتونی یواشکی بهش فکر کنی !

. . . نوشت : توصیه های چند روز قبل ِ سه نقطه به یک فامیل ِ دور ِ نزدیک ، در زمان ِ خونریزی ِ داخلی !

این نوشته در دلـــ درد ـــهای پریودیک ارسال و برچسب شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

2 دیدگاه دربارهٔ «پیوند»

  1. --- می‌گوید:

    :)))
    خیلی ارزشمند…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *