کتابی که خواندم : معماری اندیشی

 

 

معرفی کلی کتاب ِ ” معماری اندیشی “
نویسنده : پتر زومتور
ترجمه : علیرضا شلویری
ناشر : حرفه هنرمند
تعداد صفحات : 111
چاپ اول ، قیمت 14 هزار تومان
. . .

معماری اتفاق ِ پیچیده ای است . پیچیدگیش از هر نقطه و زوایه ای که بخوای بهش نگاه کنی ، قبلا شروع شده ! مثلا همین جمله ای که من ابتدای این پاراگراف نوشتم : ” معماری اتفاق ِ پیچیده ای است . . . ” آیا معماری ” اتفاق ” است ؟ و صدها آیای دیگه که هر کردومش صدها اگر و اما در پی داره .

اما نکته ی مهم اینجاست که کلا معماری رو نباید توی معماری جستجو کرد . معماری در نهایت یه بیان ِ نهاییه . بیان ِ نهایی ِ هزاران نکته ای که هیچ ارتباطی به معماری نداره : از فلسفه تا اقتصاد و جامعه شناسی . و هرچقدر تعداد ِ بیشتری از این هزاران نکته در نظر گرفته بشه ، حاصل ِ نهایی ــ معماری ــ کیفیت ِ بهتری خواهد داشت .

فارغ از مباحث ِ بنیادی ای که الان و اینجا قصد ِ پرداختن بهش رو ندارم ، و فارغ از مباحث ِ کیفی ، باید بگم که ما توسط ِ معماری ” احاطه ” شدیم . بجز حالت های خیلی خیلی استثنایی که مثلا کسی کنار ِ یک مزرعه یا جاده به دنیا بیاد ، تولد ِ ما در ” معماری ” اتفاق می افته و این احاطه شدگی توسط ِ معماری ، تا مراسم ِ تدفین و ترحیم ِ ما ادامه داره ! همین قضیه باعث میشه که معماری برای ما تبدیل به یک امر ِ بدیهی بشه . در صورتی که اینجوری نیست .

کتاب ِ معماری اندیشی ، توسط پتر زومتور نوشته شده . اطلاعات ِ بیشتر درباره این نویسنده رو میتونید از اینجا و بخصوص اینجا مطالعه کنید . اما به صورت ِ خلاصه و خودمونی ، پتر زومتور یک معمار ِ سوییسی ست که در این کتاب ، به شکل ِ خیلی ساده ، دیدگاه هایی رو درباره معماری بیان کرده که علاوه بر اونکه پیاده کردن ِ این دیدگاه ها بر خلاف ِ سادگی ِ ظاهری کار ِ بسیار پیچیده ایه ، یه جاهایی با جریان های متدوال روزمره ی معماری تفاوت های خیلی زیادی داره .

نویسنده تو کتاب اشاره کرده که تابع ِ هیچ سبک ِ مشخصی نیست ، سخنی  که بیشتر از اونکه واقعی باشه ، یه ادعا ست . دلیل ِ این حرفم رو به زودی در پستی تحت ِ عنوان ِ هُنر ِ محض بیان خواهم کرد . اما فارغ از این حرف ها ، زومتور نگاهی ملایم و ملموس به پدیده ی معماری داره . نگاهی فارغ از هیاهو های فرم های پیچیده ی سبک ِ دیکانستراکشن ، ادعا های مُدرن و ساختار های پُست مُدرن .

صحبت های اون ، بر ” اتمسفر ِ معماری ”  متمرکز شده و برای بیانش ، از عبارات ِ توصیفی ِ کوتاه استفاده میکنه .

من اتمسفر ِ معماری رو به نوعی زیر مجموعه ی ” کیفیت ِ فضایی ” میدونم . زومتور اتمسفر ِ معماری رو در ساختمایه های بنا ، مصالح ، دقت در جزئیات ، مهم دانستن ِ لبه ها ، نور ، محل ِ قرارگیری ِ بنا ، متن ِ تاریخی ای که بنا در آن واقع شده است ، همجواری ها ، کارکرد ها و . . . جستجو میکنه . یا بهتره بگم ” کشف ” میکنه . 

هرچقدر تلاش کردم که خودم رو راضی کنم تا بگم این کتاب رو میشه در حوزه ی مبانی ِ نظری تقسیم بندی کرد ، موفق نشدم . این کتاب یه کتاب ِ مبانی ِ نظری نیست و این به معنای خوب با خوب نبودنش نیست . این کتاب بیشتر از اونکه نظریه پردازانه باشه ، بیانگر ِ ” نظرات ِ ” نویسنده س . یه روایت ِ ادبی ِ روان از نحوه ی نگریستن ِ زومتور به معماری .

در ارزشیابی ِ من ( که همون طور که در پُست ِ قبلی گفتم این صرفا یک نظر ِ شخصی ست ) این کتاب در رده بندی ِ کتاب های ” خوب ” قرار میگیره .

چیزی که به این کتاب کمک کرده تا از رده ی ” بالای متوسط ” به مرتبه ی ” خوب ” برسه ، در واقع نگاه ِ نویسنده ش به محیط و قدرت ِ بیانش و نزدیکی ِ حرف ها به نظرات ِ شخصی منه !

به عنوان ِ نمونه در صفحه ی  24 کتاب میخونیم : ” در بین ِ تمام ِ ترسیمات ِ معمارانه ، من نقشه های اجرایی را بیش از همه دوست دارم . نقشه های اجرایی عینی و دقیق اند ، و فارغ از ترفندهای تصویری ، برای استادکارانی خلق می شوند که باید به آن ابژه ی خیالی ، فرمی مادی ببخشند . این نقشه ها ، بر خلاف ِ ترسیمات ِ گرافیکی ، سعی در اقناع و تاثیرگذاری ندارند . . . “

و زمانی که این عبارت رو تو ذهنم در کنار ِ این بخش از نوشته ی صفحه ی 18 قرار میدم ، انگار یه آدمی که حرفش تاثیرگذاری ِ بیشتری از حرف ِ من داره ، داره یکی از دغده های منو بیان میکنه . دغدغه ای که شاید از زبون ِ اون مهمتر جلوه کنه : ” اگر واقع گرایی و مهارت ِ گرافیکی در یک ترسیم ِ معمارانه بیش از اندازه باشد ، اگر ترسیم فاقد ِ ” جاهای خالی ” بوده و نتواند تخیل و کنجکاوی ِ ما را نسبت به ابژه ی ترسیم شده برانگیزد ، آن وقت آن ترسیم به ابژه ی شوق بدل می شود ، و میل ِ ما نسبت به ابژه ی واقعی فرو مینشیند ، چراکه دیگر چیزی در آن ترسیم وجود ندارد که به واقعیت ِ فراسوی خود اشاره کند . چنین ترسیمی ، فاقد هرگونه وعده است و به چیزی جز خود دلالت نمیکند . . . “

و به نظر ِ من این ، در واقع در امتداد ِ ” جنون ِ سطحی نگری ِ فرمی ” قرار میگیره . اگر مجله های پُر اسم و رسم ِ معماری ( و از دید ِ من مجلات ِ زرد ِ معماری ) رو ورق بزنید ، با انبوهی از تصاویر با احجام ِ هیولایی و سرگیجه آور مواجه میشید . انگار فرم ها هرچی پیچیده تر و غریب تر باشن ، خلاقیت ِ بیشتری پشتشون بوده . و این اعجاب ، به کمک ِ ابزار ِ نرم افزار های سه بعدی سازی عینیت پیدا میکنه . و اونقدر عینی میشه که ” انسان ” به عنوان ِ کاربر ، جایی برای نفس کشیدن توی اون نداره .

اگر کسی پیگیر ِ مباحث ِ نظری ِ معماری باشه ، این کتاب براش حُکم ِ یه زنگ ِ تفریح ِ دلنشین و فرحبخش رو داره . برای اون دسته از دوستانی که مباحث ِ تئوریک و نظری ِ معماری براشون یه چیز ِ زائد محسوب میشه ، باید  عرض کنم که کاملا در اشتباه هستند و این کتاب ، میتونه یه شروع ِ خوب برای ورود ِ اونها به مهمترین بخش ِ معماری و اندیشیدن باشه .

متاسفانه علیرغم ِ اینکه این کتاب ، متن ِ پیچیده ای ندارد ، احساس میشه که مترجم ، در کار ِ ترجمه نتونسته عملکردی بهتر از ” متوسط ” داشته باشه . کلماتی مانند : بساوش پذیری ، سنجه ، پیوستار ، انگیختار و . . . معادل های مانوسی نیستند . اما این امر ، به واسطه ی سادگی ِ متن ِ کلی ، باعث نشده که خواننده از خوندن ِ این کتاب زده بشه .

در ادامه ی مطلب ، چند نمونه از بخش هایی که بیشتر توجه ام رو جلب کرده بود ، به صورت ِ عکس قرار میدم .

 

این نوشته در کتابی که خوانده ام ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

2 دیدگاه دربارهٔ «کتابی که خواندم : معماری اندیشی»

  1. دست انداز می‌گوید:

    سلام جناب سه نقطه 🙂
    با این بخش از نظرتون در معرفی کتاب موافق نیستم:
    “ما نکته ی مهم اینجاست که کلا معماری رو نباید توی معماری جستجو کرد . معماری در نهایت یه بیان ِ نهاییه . بیان ِ نهایی ِ هزاران نکته ای که هیچ ارتباطی به معماری نداره : از فلسفه تا اقتصاد و جامعه شناسی . و هرچقدر تعداد ِ بیشتری از این هزاران نکته در نظر گرفته بشه ، حاصل ِ نهایی ــ معماری ــ کیفیت ِ بهتری خواهد داشت .”

    این درست مخالف نظر نویسنده است که میگه:
    “”به اعتقاد من، امروز معماری نیازمند آن است که درباره ی وطایف ذاتی و امکانات اساسی خود هب تامل بپردازد. معماری نماد یا محمل چیزهایی نیست که به ذات ان تعلق ندارند. در جامعه یی که چیزهای غیر اساسی را می ستاد معماری میتواند با ایستادگی در جایگاه خود، با زوال فرم ها و معناها مقابله کند، و به زبان خود سخن بگوید.” ص 33″

    • admin می‌گوید:

      با سلام و احترام
      پیش و بیش از هر چیز از توجه شما و وقتی که برای خوندن مطلب و نوشتن نظرتون گذاشتید سپاسگزارم .
      مطمئن هستم که نیازی به توضیح ِ این نکته نیست که برداشت هر کسی از متون ِ یکسان ، بی ارتباط با پیش زمینه های ذهنی _ فکری شون نیست ؛ بر همین اساس ، وقتی نکته ی تذکری شما رو خوندم ، فکر کردم شاید پیش زمینه ی فکری من ، در خوانشی که از کتاب داشتم تاثیر گذاشته . به همین جهت یک بار دیگه شروع به مرور کتاب کردم .
      به عنوان ِ نمونه ، دوست دارم توجه شما رو به پاراگراف ِ آخر ِ صفحه ی 17 جلب میکنم : ” معماری ساحت ِ وجودی ِ خود را دارد . او در یک رابطه ی مادی ِ خاص با زندگی است . در تصور من ، معماری ، در درجه اول ، نه پیام است نه نشانه ، بلکه پوشش و پس زمینه ای است برای امور و رخدادهای جاری ِ زندگی ، ظرفی حساس برای ریتم گام ها روی زمین ، برای تمرکز ِ کار ، برای سکوت ِ خواب . ”

      در توضیح باید عرض کنم نظری که من درباره ی معرفی کتاب دادم ، بر اساس ِ عباراتی از این دست بود که به گمانم رویکرد ِ نویسنده ی اثر ( زومتور ) را بیان میکرد .
      اما جدای از مطالب ِ کتاب و نظرات نویسنده ، من همچنان فکر میکنم معماری یه پوسته س برای ایجاد ِ ظرفی برای زندگی ِ انسان . پوسته ای که بر اساس ِ پارامتر های بیرونی ای چون جامعه ، اقتصاد ، فرهنگ ، اقلیم ، سبک زندگی ، فلسفه و . . . شکل گرفته است و رابطه ای دو طرفه میان ِ ظرف ( در اینجا معماری ) و مظروف ( در اینجا کاربر یا انسان ) برقرار است .
      به گمانم نظر ِ زومتور هم در یک نقطه به همین حرف ِ خام ِ آماتور ِ من میرسه . بخصوص زمانی که به شیوه ی نگاه کردن ِ زومتور به معماری دقیقتر بنگریم . در این رابطه و در همین راستا ، کتاب ِ ” اتمسفر ” از همین نویسنده رو که در آینده درباره اش خواهم نوشت ، توصیه میکنم .

      در انتها ، دوباره از بیان ِ نظرتون قدردانی میکنم . بنده به شخصه از نظرات ِ مخالف بیشتر استقبال میکنم . امیدوارم این نکته ، نقطه ای باشد برای گفتگو های بیشتر با جنابعالی
      به امید همکلامی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *